سفر به ایران قدیم؛ یادداشت های علم، شنبه 26 فروردین 1351: بین قوای مرزی ما و عراق زد و خورد شده؛ معلوم است پشت سر او شوروی ایستاده

سفر به ایران قدیم؛ یادداشت های علم، شنبه 26 فروردین 1351: بین قوای مرزی ما و عراق زد و خورد شده؛ معلوم است پشت سر او شوروی ایستاده

سرویس سرگرمی - یادداشت‌های اسدالله علم: امروز اعلان شد که بین قوای مرزی ما و عراق زد و خورد شده است. معلوم است عراقی نیست که این جسارت را بکند پشت سر او شوروی ایستاده است. [شوروی‌ها] مثل دو نیش جلوی عقرب، از طرف عراق و افغانستان و هند و بنگلادش به طرف آبهای گرم خلیج فارس و اقیانوس هند پیش می‌آیند. عجیب این است که وقتی قرار دوستی و نظامی بین هند و شوروی بسته شد - شش ماه قبل از جنگ هند و پاکستان - شاهنشاه پیش بینی امر را فرمودند و من مکرر این مطلب را به سفیر پاکستان و سفیر انگلیس و سفیر آمریکا از طرف شاهنشاه تذکر دادم. ...

اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم ترین چهره های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.     در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.   شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۵۱: صبح در رکاب شاهنشاه و علیا حضرت شهبانو به منطقه قیر و کارزین رفتیم. تا شیراز با هواپیما و از آن جا با هلیکوپتر. طبیعت واقعاً ظلم کرده است. مردم بیچاره امسال حال و زندگی داشتند که به این مصیبت دچار شدند. ولی عجیب است وقتی برای ناهار به شیراز برگشتیم، من با یک استاد زمین شناسی دانشگاه پهلوی که در آن جا مطالعاتی کرده بود مذاکره داشتم. گفت: من پیش بینی زلزله را در این نقطه کرده بودم و نظر داده بودم که اگر قرار باشد سدی این جا بسته شود، باید احتمال قوی زلزله را در نظر گرفت. گزارش خود را هم به من نشان داد که تاریخ دو سال پیش داشت، وگرنه من باور نمی کردم... کارها خوب پیشرفت داشت، باعث رضایت خاطر همایونی شد. عجیب این که مردم روحیه بسیار قوی داشتند. اغلب اظهار می کردند حالا که همه چیز را از دست داده ایم، چون تو را میبینیم همه چیز داریم، خیلی باعث خوشوقتی من شد. واقعاً ریشه شاهدوستی ایرانیان عمیق است.   امروز اعلان شد که بین قوای مرزی ما و عراق زد و خورد شده است. معلوم است عراقی نیست که این جسارت را بکند پشت سر او شوروی ایستاده است.    گرچه تیر از کمان همی گذرد   از کماندار بیند اهل نظر   [شوروی ها] مثل دو نیش جلوی عقرب، از طرف عراق و افغانستان و هند و بنگلادش به طرف آبهای گرم خلیج فارس و اقیانوس هند پیش می آیند. عجیب این است که وقتی قرار دوستی و نظامی بین هند و شوروی بسته شد - شش ماه قبل از جنگ هند و پاکستان - شاهنشاه پیش بینی امر را فرمودند و من مکرر این مطلب را به سفیر پاکستان و سفیر انگلیس و سفیر آمریکا از طرف شاهنشاه تذکر دادم. سفرای انگلیس و آمریکا می گفتند، این قرارداد برای این است که شوروی هند را تحت تأثیر بگیرد و نگذارد با پاکستان جنگ بکند.... باری بگذریم، ولی ما دچار سردرد بزرگی شده ایم که بزرگترخواهد شد.... سر ناهار در باغ ارم که نخست وزیر و استاندار و فرمانده نیروی جنوب هم بودند، به اضافه سرکار فریده دیبا و خانم قطبی، صحبت چادرهای جشن شد. من خیلی به سادگی و خنده به صورت مسخره آمیزی گفتم: چادر که آتش گرفت و از بین رفت. علیا حضرت فرمودند: چرا می خندی و چرا همه کارها را این قدر آسان می گیری؟ شعری به خاطرم آمد، خواندم. عرض کردم:    گفت آسان گیر بر خودکارها، کز روی طبع   سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش   شاهنشاه فرمودند: عَلَم همین طور است، از هیچ چیز ناراحت نمی شود.